یکی از مهم ترین عواملی که تاثیر شگفت انگیزی بر روحیه و احساس افراد می گذارد موسیقی بی کلام است. موسیقی بی کلام ابتدایی ترین و اولیه ترین موسیقی های تاریخ صدای عناصر طبیعی است، که از جمله آن ها می توان به صدای باد، شر شر آب، صدای پرندگان و … اشاره کرد. هنوز هم نمی توان از تاثیر آن ها بر روح افراد غافل شد.
قدرت موسیقی تا آن حدی است که مولانا شاعر اسطوره ای ایران از موسیقی به عنوان یکی از مواردی یاد کرده است که با آن می شود با خداوند ارتباط برقرار کرد و یا انرژی هایی را از خدا گرفت. وقتی هم که موسیقی بی کلام در هماهنگی خود یک شعر زیبا و صدایی خوش لحن را دید نفوذش را در روح آدمی تا بی نهایت زیاد کرد و تعریف نویی گرفت.
موسیقی در عصر مدرن
امروز موسیقی در تمام زندگی بشر و برای هر طیفی وجود دارد دیگر عقیده ای را سراغ نداریم که به طور کل مخالف موسیقی باشد چون هر تفکر موسیقی خاص خود را پیدا کرده است.
گوش دادن به موسیقی، نواختن آن، خواندنش و… دارویی است که مصرف آن در تمام روزهای سال چه زمان بیماری، چه وقت سلامتی تجویز می شود. موسیقی تلفیق صدا و سکوت است که به واسطه داشتن چنین فرمول ساده ای می توان موسیقی را هم در اختیار استادان بی همتای این هنر دید و هم در دست ساده ترین آدم که با کوبیدن دو شئ به هم از خود ندایی بسازد.
امروزه به خلاقیت هر نفر بستگی دارد که بتواند تا چه حد از ابزار های مختلف آواهای شگفت انگیز بسازد. از این جهت هرکس متناسب با حالت روحی خود موسیقی را به کار می گیرد یکی برای شاد شدن، یکی برای حزن انگیز شدن حالش، یکی برای آرام شدن، یکی برای هیجان انگیز شدن و … .
سبک های مختلف موسیقی
در این میان وجوددارند سبک هایی که با وجود داشتن طرفداران خاص خود این شک را به وجود می آورند که آیا گوش کردن به آن ها درست است یا غلط؟ تبعات مثبت دارد یا نه؟ یکی از این سبک ها آهنگ های غمگین یا حزن انگیز هستند که در این موسیقی ها میزان سکوت ها بیشتر می شود و حالت طرب انگیز آنها آدمی را به درون خود می برد و به او حالت گرفته، ناراحت و غم می دهد. البته امروزه آهنگ غمگین را با شعر و صدای خواننده آن می سازند و شنوندگان آن ها را می یابند و دیگر موسیقی ملاک اصلی آهنگ های غمگین نیستند و آهنگ های غمگینی که موسیقی های ریتمیک و گاهی هم شاد دارند هم داریم.
آهنگ غمگین آدم را افسرده میکند؟
یکی از رایج ترین سوال هایی که از سوی طرفداران این نوع موسیقی و کسانی که مخالف آن هستند مطرح می شود این است که آهنگ غمگین آدم را افسرده می کند و گوش ندادن به آن بهتر است؟ باید بگوییم که این سوال جواب کوتاه بله یا خیر ندارد و آثار گوش کردن به این آهنگ ها به نحوه استفاده ی هر شخص بستگی دارد. گاهی گوش دادن به این آهنگ ها بسیار به انسان کمک می کند که حالت روحی خوبی داشته باشد و گاهی نیز بر اثر استفاده طولانی اثرات زیان باری خواهد داشت.
وقتی غمگین هستیم ممکن است به دنبال شنیدن ترانهای شاد باشیم تا روحیهمان را بالا ببریم و وقتی شاد هستیم باز هم شنیدن موسیقیهای شاد میتواند شرایط روحی شاد و خوبمان را حفظ کند. پس چرا بیشتر مواقع با شنیدن ترانههای غمگین حال خوب روحیمان را به خطر میاندازیم؟!
بالا بودن روحیه موجب صرف انرژی بیشتر می شود پس خیلی راحت تر است که در وضعیتی افسرده باقی بمانیم. در این حالت می توانیم بدون حرکت اضافی انرژی مان را حفظ کنیم یا نسبت به خودمان دلسوزی کرده یا حتی نسبت به کسانی که دوستشان داریم، همدردی کنیم. در واقع به این طریق می توانیم جراحت های روحی مان را التیام بخشیم و قبل از این که دوباره وارد مبارزه و کشمکش های رایج زندگی روزمره شویم، کمی احساس مان را خوب کنیم.
در واقع موسیقی غمگین، اندوهی را در ما زنده می کند که کاربردهای متفاوتی دارد. تحقیقات نیز نشان داده که موسیقی غمگین در تنظیم و متعادل سازی احساسات انسان نقش دارد. البته غوطه ور شدن در موسیقی غمگین ممکن است فرد را بشدت دچار افسردگی کند و او نتواند از زندگی آن گونه که باید بهره ببرد.
این نوع موسیقی در حد متعادل می تواند او را به همدردی با دیگران تشویق کند. هنگام شنیدن ترانه های غمگین ما با خواننده احساس همدردی می کنیم و متوجه می شویم که دیگران هم مانند ما تجربه هایی از نپذیرفتن، زیان، عشق یکطرفه و بدشانسی داشته اند.
آیا شنیدن آهنگ غمگین فایده ای هم دارد؟
مقایسه مشکلات ما با دیگران می تواند به ارزیابی واقعی شدت مشکل مورد نظر کمک کند و ما را از خودسرزنشی، احساس شکست و ترحم نسبت به خود یا احساس گناه کردن و بی ارزش بودن نجات دهد. شنیدن ترانه های غمگین که با زندگی ما چندان ارتباطی ندارد به ما اجازه می دهد به درست ترین شکل ممکن غم هایمان را از وجود خود بیرون کنیم و عواقب بدی برایمان نداشته باشد.
در این گونه مواقع معمولا می توانیم در ذهن خود بدترین سناریوها را برای زندگی خود بسازیم و اگرچه می دانیم مجبور نیستیم آن اوضاع بد را تجربه کنیم، اما می توانیم احساسات بد و مخرب خود را بیرون ریخته و از عوارضشان دور بمانیم.
چنین تمرین های ذهنی می تواند نحوه تفکرمان را به حل مشکل و بررسی امکان های مختلف بهبود بخشیده و ارتقا دهد. تخیلی که بر اثر آهنگ های بی کلام فعال می شود ما را تشویق می کند نه تنها مشکلات خود را حل کنیم بلکه به دیگران هم کمک کنیم.
دلسوزی برای دیگران موجب می شود که آرام شویم و حتی دردهایمان را التیام بخشیم. اندوه در حد متعادل و معقول به ما کمک می کند بدانیم در زندگی چه چیزهایی ارزش واقعی دارند و برای روابط مان با دیگران ارزش قائل شویم. تمام اندوه ها بد نیستند حالا می خواهیم بپردازیم به سبکی از موسیقی که شاید انتظار نمی رفت آن چنان که در دنیا طرفداران زیادی دارد در ایران طرفدارانش تعداد کمتری داشته باشند.
موسیقی بی کلام همان سبک موسیقی است که از طرف روانشناسان فراوان توصیه می شود که همه ی آدم ها با هر خلق و روحیه ای به آن گوش دهند. موسیقی بی کلام یا سازی، سبکی است که در آن آواز یا کلام به کار نمی رود و تنها سازها هستند که نواخته می شوند.
این نوع از موسیقی به آن جهت بسیار توصیه می شود که فرد را به بهترین سطح از آرامشی که تا کنون تجربه کرده است، می رساند و به او کمک می کند روان راحت تری داشته باشد. فرقی هم نمی کند فرد عصبانی، هیجانی، استرسی، مضطرب یا هر حالت روحی دیگری داشته باشد، حتی تداوم پرداختن به این سبک باعث تغییر در روحیه فرد و شاید هم ارتقای آن شود.
موسیقی بیکلام فقط دیسلاوخوبه همه چرته بهترین غمگین ها
اصن موسیقی بی کلام فوق العادس مخصوصا برای آرامش